بازاریابی دیجیتال، بازاریابی الکترونیکی و بازاریابی اینترنتی
در این مقاله بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing) به صورت کامل تعریف و بیان میشود.
همچنین به شرح کامل تفاوت آن با بازاریابی الکترونیکی (Electronic Marketing) و بازاریابی اینترنتی (Internet Marketing) خواهیم پرداخت تا با درک این تفاوتها در تصمیمگیریها و برنامههای بازاریابی دقت و هدفمندی بیشتری پدید آید.
نگاهی به بازاریابی سنتی
در
گذشتهای نهچندان دور روشهایی برای تبلیغات و بازاریابی حضور داشتند که
ما اکنون به آنها میگوییم روشهای سنتی بازاریابی میگوییم.
این روشها، مواردی چون رادیو، تلویزیون، چاپ و نشریات و بیلبورد (تابلوهای تبلیغاتی) را شامل میشوند.
ولی این روشهای سنتی با وجود همه مزایا، دو عیب بزرگ دارند:
1- روشهای گران و پرهزینهای هستند.
به صورتی که فقط شرکتهای بزرگ میتوانند هزینه و ریسک آن را بپذیرند. ولی شرکتهای کوچک توانایی استفاده از این روشها را ندارند.
2- روشهایی هستند بدون بازخورد آنی.
به
این معنا که از این روشها نمیشود به صورت آنی و سریع گزارش بازخورد
گرفت. گزارش و بازخوردی که نشان دهد چند نفر، چگونه، چه اندازه پیام
تبلیغاتی یا بازاریابی را دریافت کردهاند!
با گذشت زمان و پیشرفت فناوری و راهکارها، کانالهای ارتباط و توزیع جدیدی وارد عرصه بازار شدند و میانِ بازیگران مختلف بازار نقش ایفا کردند.
در
واقع، تمام مفاهیم و جریانات بازاریابی از روشهای سنتی وارد فضای بسیار
گستردهتر و منعطفتر دیجیتال شدند و ساختار و فرآیندهای جدید و ویژه خود
را خلق کردند.
اشتباه رایج شماره یک
دوستان بسیاری از من پرسیدند که فرق میان بازاریابی دیجیتال و بازاریابی اینترنتی چیست؟
جالب
است که هنوز بسیاری این پرسش را بیان میکنند، که البته به جا هم هست چون
بسیاری از بازاریابان گمان میکنند که بازاریابی دیجیتال همان بازاریابی
اینترنتی است. ولی واقعا اینطور نیست!
درست
است که هماکنون اینترنت یکی از محورهای اصلی و بنیادین بازاریابی دیجیتال
است ولی این نوع بازاریابی بسیار فراتر و گستردهتر از این حرفهاست.
درواقع حضور اینترنت در این میان، باعث شکلگیری این اشتباه رایج شده است.
اشتباه رایج شماره دو
برخی بازاریابی تعاملی را در کنار این سه نوع از بازاریابی بیان میکنند و آن را یک «نوع مستقل» از بازاریابی خطاب میکنند.
ولی باید دقت کنیم که بازاریابی تعاملی یک نوع مستقل از بازاریابی نیست،
بلکه یک «رویکرد» یا یک «تکنیک» است در دلِ بازاریابی اینترنتی،
الکترونیکی و دیجیتال. رویکردی که با استفاده از بسترهای فراهم دنیای
دیجیتال و اینترنت، میان برند و مخاطب «تعامل» ایجاد میکند.
بگذارید
یک نمونه بیاورم؛ مثلا ایجاد یک کمپین برای جمعآوری ایمیل یا شماره تلفن
از طریق شبکههای اجتماعی تا از آنها برای گسترش شبکه ارتباطی و توزیع
استفاده کنید و البته در این فرآیند رابطهای دوسویه با مخاطبان(کاربران
شبکههای اجتماعی) داشته باشید. یعنی هم آنها افکار، سلیقهها و نیازهای
خود را با شما به اشتراک بگذارند و هم شما با آنها.
در
رویکرد بازاریابی تعاملی، بیشتر به این میماند که گِردِ یک «برند» یک
«جامعه کوچک» با استفاده از ابزارهای ارتباطی و الکترونیکی شکل بگیرد. برای
همین هم شبکههای مجازی نقش کلیدی در این رویکرد دارند.
پس بازاریابی تعاملی با بازاریابی اینترنتی، الکترونیکی و دیجیتالی یکی و برابر نیست و در واقع رویکردی است در بستر آن سه.
اشتباه رایج شماره سه
اشتباه رایج دیگر این است که برخی بازاریابی اینترنتی (online Marketing) را با بازاریابی الکترونیکی (Electronic Marketing) برابر و یکسان میدانند.
که البته به دلیل حضور زیاد اینترنت و محوریت آن این اشتباه صورت میگیرد.
ولی باید بدانیم که بازاریابی الکترونیکی گستره بیشتری دارد، به این معنی که دامنه گستردهتری از ابزارها، روشها و رسانههای الکترونیکی را شامل میشود، که در ادامه به توضیح آن خواهم پرداخت.
تاریخچه و روند استفاده از واژهها
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید میزان استفاده کاربران در تمام دنیا از دو ترکیب «بازاریابی اینترنتی» و «بازاریابی دیجیتالی» نمایش داده شده است.
در این نمودار شاهد هستیکه از پیش از سال 2005 روند استفاده از ترکیب بازاریابی اینترنتی در حال کاهش است و در مقابل اسفاده از ترکیب بازاریابی دیجیتال در حال افزایش است.
معنا و مفهوم این نمودار چیست؟
معنا و مفهوم این نمودار این است که در ده سال گذشته شرکتهای فعال این حوزه، بازاریابان و به پشتوانه آنان کاربران از بازاریابی دیجیتال به جای بازاریابی اینترنتی به شکل فزایندهای استفاده میکنند، و چون اکثرا به فرق میان ایندو اهمیت نمیدهند این روند ادامه دارد و خواهد داشت.
در واقع استفاده از ترکیبهایی چون بازاریابی الکترونیکی و بازاریابی اینترنتی در حال کاهش است و استفاده از بازاریابی دیجیتال در حال افزایش، چون بیشتریها اینها را برابر میدانند!
اهمیت درک تفاوت بازاریابی دیجیتال بازاریابی الکترونیکی و بازاریابی اینترنتی
درک دقیق و کامل مفاهیم در مدیریت، راهبری و تدوین راهبردهای مناسب بسیار تعیینکننده است.
بدون درک و شناخت دقیق حوزه مفهومی این سه نوع از بازاریابی و به ویژه بازاریابی دیجیتال و بازاریابی اینترنتی، تدوین یک برنامه بازاریابی جامع و دقیق شدنی نیست و حتما آن برنامه از بارخورد کافی برخوردار نخواهد گشت.
به بیان دیگر، ادراک ما از این سه نوع بازاریابی به درک بهتر فرصتهای پیشرو میاتجامد. یعنی فرصتها را بهتر و دقیقتر کشف میکنیم و بهتر برای استفاده از آنها برنامهریزی میکنیم.
نمونه شماره 1 (براساس واقعیت)
یک آژانس مسافرتی را در نظر بگیرید که تصمیم دارد خدمات خود را ترویج دهد و برای خود یک برنامه بازاریابی مدون با در نظر گرفتن فضای دیجیتالی و اینترنتی تهیه نماید.
مدیر بازاریابی این آژانس مسافرتی درک کامل و دقیقی از تفاوتها و ویژگیهای این سه نوع ندارد.
به دلیل اینکه این مدیر بازاریابی ویژگیهای حوزه دیجیتال را نمیداند و از آنسو ویژگیهای حوزه اینترنت را و در کنار آن نسبت به ویژگیهای حوزه الکترونیک هم آگاهی ندارد، معمولا برنامهای تدوین خواهد کرد که دارای ویژگیهای زیر است:
- تکراری و تقلیدی است. (هر برنامه تنها و تنها ویژه یک کسبوکار است)
- نوآوری بسیار کمی دارد. (عامل کلیدی در رقابتپذیری)
- دارای مزیتها و تواناییهای ویژه راهبردی نیست.
- فرصتهای جدیدی برای شرکت خلق نمیکند.
- بازخورد آن ابهام بیشتری دارد.
نموه شماره 2 (براساس واقعیت)
یک وبسایت را در حوزه خدمات تور و سفر در نظر بگیرید که قصد دارد بازدیدکننده جذب کند و آنها را تبدیل به مشتری کند.
حال مالک یا مدیر این وبسایت، درک درست و تخصصیای از این سه نوع بازاریابی ندارد؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟
برنامهای را تدوین میکند که کارآمد نیست و تنها موجب هدررفت بودجه باازاریابی میشود. چنین برنامهای معمولا دارای ویژگیهای زیر است:
- عدم موفقیت در جذب بازدیدکننده (ترافیک)
- عدم موفقیت در نگهداشت بازدیدکننده (ایجاد عضویت و وفاداری)
- عدم موفقیت در نرخ تبدیل (عرضه خدمت، محصول یا فروش)
- عدم مشارکت کاربران در وبسایت
- ضربه به برند با ارائه چرخه و فرآیند ناقص یا غیربهینه عرضه (کاربری که برود بر نمیگردد)
رابطه منطقی بازاریابی دیجیتال، بازاریابی الکترونیکی و بازاریابی اینترنتی
رابطه میان این سه نوع بازاریابی برپایه «مولد بودن و پشتیبانی» است.
هر یک از این بازاریابیها در دل یکدیگر قرار دارند. اگر در شکل بالا که برای بهتر رساندن منظور درست کردم نگاه کنید متوجه چند نکته میشوید:
- بازاریابی شبکههای اجتماعی در دل بازاریابی اینترنتی قرار دارد.
- بازاریابی اینترنتی در دل بازاریابی الکترونیکی شکل میگیرد.
- بازاریابی الکترونیکی در دنیای بازاریابی دیجیتال به وقوع میپیوندد.
- فضاهای خالی نشاندهنده گستره بیشتر هر یک از موارد است.
به این معنا که:
بازاریابی دیجیتال ابزارها و راهکارهای بیشتری را نسبت به بازاریابی الکترونیکی در بر میگیرد. بازاریابی الکترونیکی هم به همچنین نسبت به بازاریابی اینترنتی، برخلاف اشتباه رایج که این دو را یکی میدانند!
بازاریابی اینترنتی هم بر همین اساس گستره وسیعتری را نسبت به شبکههای اجتماعی در بر دارد.
حوزه شبکههای اجتماعی در تصویر بالا جاییست که بازاریابی تعاملی حضور فعال دارد.
اکنون موضوع را دقیقتر بررسی کنیم.
بازاریابی دیجیتال چیست؟
بازاریابی دیجیتال نوعی از بازاریابی است که از طریق کانالهای دیجیتال چه آنلاین و چه غیرآنلاین انجام میشود.
در این روش، از تمامی ظرفیتها و کانالهای ممکن و موجود در دنیای دیجیتال استفاده میشود تا اطلاعات به مشتری یا مصرفکننده رسانده شود.
پس اگر دقت بفرمایید، بازاریابی دیجتال محدود به اینترنت و یا رسانههای الکترونیکی نیست.
به بیان دیگر، بازاریابی دیجیتال از دو بخش یا دو فرآیند تشکیل شده است: فشار و کشش.
بخش فشار فرآیندی است که به مصرفکننده دسترسی ایجاد میکند و بر او تأثیر میگذارد. در مقابل بخش کشش فرآیندی است که شما انجام میدهید تا زمانی که مصرفکننده به دنبال شما گشت شما را بیابد.
پس نتیجه میگیریم:
«بازاریابی دیجیتال یعنی دستیابی به اهداف بازاریابی با استفاده از روشها و ابزارهای دنیای فناوری دیجیتال.»
نگاه ریزبینانهتر به بازاریابی دیجیتال:
استفاده از فناوریهای دیجیتال جهت ایجاد کانالهای آنلاین و غیر آنلاین برای دسترسی به بازار.
جهت دستیابی به هدف: پشتیبانی از فعالیتهای بازاریابی با در نظر داشتن سودآوری و حفظ مشتریان در کانالهای چندگانه خرید و چرخه حیات مشتری.
براساس تاکتیکهای زیر:
- درک اهمیت راهبردی فناوریهای دیجیتال
- ایجاد و توسعه رویکردی برنامهریزی شده برای دسترسی به مصرفکنندگان.
- مهاجرت دادن برنامهریزی شده مصرفکنندگان به خدمات و ارتباط آنلاین از طریق ارتباطات الکترونیکی و سنتی.
- حفظ مشتری از طریق ارتقای دانش و انگیزش او.
- ارائه ارتباط یکپارچه و هدفمند.
- توجه به ویژگیهای شخصی مصرفکننده و ارائه خدمات دیجیتالی و آنلاین برساس نیازهای او.
نکتههای تعریفهای ارائه شده:
- بازاریابی دیجیتال هم بسترهای سختافزاری را شامل میشود و هم بسترهای نرمافزاری.
- بازاریابی دیجیتال نسخه جهشیافته بازاریابی سنتی است که در دنیای دیجیتال فرصت فرگشت یافته.
- در بازاریابی دیجیتال بحث محوری فناوری نیست، بلکه محور آن تجارت است و در هسته آن مشتری و ادامه رابطه با مشتری وجود دارد، تا پویایی داشته باشد.
- بازاریابی دیجیتال در خلاء رخ نمیدهد و زمانی بهترین اثربخشی را دارد که به صورت یکپارچه با دیگر استراتژیها و روشهای ارتباطی به کار گرفته شود، مانند ارتباط چهره به چهره، تلفن، نامه و بسته به نوع تجارت روشهای دیگر... .
- ابزارها و روشهای بازاریابی دیجیتال باید در تمام فرآیند خرید حضور به مصرفکننده خدمترسانی کنند: پیشفروش، هنگام خرید، پس از فروش و ادامه ارتباط با مشتری.
نمونههایی از ابزارها و روشهای بازاریابی دیجیتال:
- انواع ابزارهای دیجیتال
- انواع رایانهها
- بیلبوردهای دیجیتال
- تلویزیونهای دیجیتال
- موبایلها و تبلتها
- پادکستها
- رادیو
- تلویزیونهای اینترنتی
- وبسایتها
- ایمیل
- نرمافزارهای پیامرسان و جمعی
- بهینهسازی برای موتورهای جستجو
- پیامک و پیامهای نوشتاری
- شبکههای مجازی
- بنرهای مجازی و دیجیتال
- ارتباطات بیسیم
- پایگاههای داده
با پیشرفت فناوری و راهکارها، روزبهروز بر انواع و روشهای این نوع از بازاریابی افزوده میشود.
وبسایت آیبازاریابی مطلب جالبی درباره بازاریابی دیجیتال دارد که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
بازاریابی الکترونیکی چیست؟
بازاریابی الکترونیکی به نوعی از بازاریابی گفته میشود که از طریق «رسانههای الکترونیکی» صورت میگیرد.
با اینکه بیشتر این فعالیت از طریق اینترنت صورت میگیرد ولی شامل مواردی میشود که الزاماً در حوزه اینترنت قابل تعریف نیستند:
- مدیریت الکترونیکی دادههای مشتریان
- مدیریت الکترونیکی ارتباط با مشتریانن (E-CRM)
- نرمافزارهایی که الزامی به ارتباط آنلاین نداشته باشند.
روشهای دیگر این نوع از بازاریابی را به دلیل همپوشانی به طور کامل در بخش بازاریابی اینترنتی توضیح میدهم.
بازاریابی اینترنتی چیست؟
بسیار خب، تا اینجا متوجه شدیم که بازاریابی اینترنتی در دل بازاریابی الکترونیکی و بازاریابی الکترونیکی در بستر دیجیتال رخ میدهند. حال بازاریابی اینترنتی چه تعریفی دارد و یعنی چه؟
بازاریابی اینترنتی، یک کمپین بازاریابی است که نیازمند ارتباط فعال اینترنتی باشد.
یعنی با ارتباط فعال اینترنتی، به مشترسی دسترسی ایجاد کنیم، او را مورد بررسی قرار دهیم و سپس محصول خود را به روش اینترنتی به او بفروشیم.
بازاریابی اینترنتی که تقریبا مهمترین زیرمجموعه بازاریابی دیجیتال (و الکترونیکی) است، شامل زیرمجموعههای مختلفی برپایه ارتباط اینترنتی است، که در ادامه این زیرمجموعهها را با هم بررسی میکنیم.
وبسایت
وبسایت یا وبگاه، مجموعهای از صفحات وب است که به همر مرتبط هستند و زیر یک دامنه (نام) اینترنتی قرار دارند، که این وبسایتها یا به صورت ایستا هستند و یا پویا. یعنی یا ارتباط یکسویه با کاربر دارند یا ارتباط دو سویه.
در بازاریابی ایمنترنتی وبسایتها دارای دو نقطه مهم در سرگذشت خود هستند:
-
نقطه آغاز (start point)
این نقطه زمانی است که یک وبسایت آغاز به فعالیت و خدماتدهی میکند. -
مقصد (destination)
این نقطه در واقع اهداف اصلی وبسایت است، یعنی افزایش بازدید و یا افزایش نرخ تبدیل بازدید به درآمد. (برای افزایش درآمد وبسایت الزاما نباید بازدید آن افزایش پیدا کند)
بازاریابی در موتورهای جستجوگر
این روش، در واقع روشی است که وبسایت شما را دوستِ موتورهای جستجوگر میکند، به این معنی که هرکاری که موتورهای جستجوگر وبسایت شما را بیشتر دوست داشته باشند.
نکتهای بسیار مهم در این روش است و آن این است که موتورهای جستجوگر کاربر را بیشتر از همه دوست دارند، یعنی مدام در حال تغییر و توسعه هستند تا به کاربر تجربه و راحتی بیشتری در جستجوهایش بدهند.
پس، زمانی وبسایت شما واقعا مورد علاقه موتوهای جستجو واقع میشود که مورد علاقه کاربر بشود.
این روش، شامل دو زیرمجموعه کلی است:
-
بهینهسازی برای موتورهای جستجو یا search engine marketing مخفف به SEO
که خود آن شامل دو رویکرد است:
1- درونوبگاهی(On-page): روشی است که با اعمال تغییرات در وبسایت باعث میشوید برای موتورهای جستجوگر بهینهتر شوند و مورد علاقه آنها قرار گیرند.
از جمله این تغییرات به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- بهینهسازی عنوانها و توضیحات
- بهینهسازی نشانیها (url)
- راهبری کاربرپسند (چینش منوها و نقشه وبسایت)
- بهینهسازی لینکها و ارجاعات درونی
- بهینهسازی نوشتاری و نگارسی
- بهینهسازی تصاویر
- صفحات 404 کاربرپسند و جذاب (امید کاربر ناامید شود)
- سرعت مناسب
- ارجاعات خارجی
- و مهمتر از همه محتوای با کیفیت
2- برونوبگاهی (Off-page): فعالیتها و بهینهسازیهای خارج از محدوده وبسایت. مانند:
- لینکسازی (که البته با گذشت زمان تأثیر مستقیم خود را از دست میدهد و تغییراتی را خواهد داشت که در پُستهای بعدی به آن خواهم پرداخت)
- جذب بازدیدکننده از شبکههای اجتماعی
- افزایش اشتراکگذاری مطالب و صفحات وبسایت
-
تبلیغات پرداختی در جستجوگرها (Paid Search Ads): یعنی خرید تبلیغات در موتورهای جستجوگر.
شناختهشدهترین روش این شیوه PPC است، یعنی پرداخت به ازای کلیک و معروفترین ابزار این روش هم Google Adwords است.
بازاریابی در شبکههای اجتماعی
مردم یا مصرفکنندگان زمان قابل توجهی را به صورت آنلاین در شبکههای اجتماعی مجازی میگذرانند. پس این شبکهها جای خوبی برای بازاریابان جهت فعالیتهای بازاریابی است.
جدا
از اهمیتی که شبکههای اجتماعی در زمینه تعامل با مصرفکنندگان دارند، در
کشف و نمایش مطالب برای کاربران آن شبکهها بسیار حائز اهمیتاند، یعنی
میتوان گونهای برنامهریزی کرد که کاربران با جستجو در آن شبکهها به
مطالب شما برخورد نمایند.
همچنین، شبکههای اجتماعی ابزار بسیار مناسبی برای ایجاد لینکها و ارجاعات به وبسایت یا مطلب شما هستند، بنابراین تأثیر قابل توجهی روی سئو خواهند گذاشت. دلیل این امر این است که موتورهای جستجو به این ارجاعات اهمیت میدهند و به نوعی اعتبارسنجی انجام میدهند. بنابراین مطالبی که بیشتر اشتراک و ارجاع به خود اختصاص دهند، دارای امتیاز نمایش بیشتری در جستجوگرها خواهند بود.
بازاریابی محتوا
به این نوع از بازاریابی، درونگرا یا درونی هم میگویند که البته من خودم شخصا به آن درونزا میگویم، چون با مفهوم آن نزدیکی معنایی بیشتری دارد و معتقدم برگردان دقیقتری است.
در گذشته هنگامی که از سئو صحبت میشد منظور بیشتر لینکسازی و ارجاعات بود، ولی همانطور که در قبل هم گفتم، موتورهای جستجو رفته رفته کاربرپسندتر میشوند، به این معنا که در تلاشاند مطالب مفید را در کمترین زمان ممکن به دست کاربر برسانند.
از اینرو، بحث لینکسازی که بسیار هم از آن سوء استفاده شد و باعث شده بود مطالب بیکیفیت و نامرتبط برای کاربران نمایش داده شوند، کنار گذاشته شد و «محتوا» جای آن را گرفت.
پس، در حال حاظر سئوی واقعی یعنی محتوا. به بیان دیگر محتوا هسته اصلی و بیچونوچرای سئو است.
بنابراین، محتوای خوب کلید طلایی حضور اینترنتی (online presence) است، نه روشهای مصنوعی و ناپایدار.
پیشنهاد میکنم در خصوص بازاریابی محتوا این مطلب را از دست ندهید: 47 استراتژی ساده بازاریابی محتوا با تأکید بر سئو
همچنین، در بخش آموزشگاه راهنمای کامل بازاریابی محتوا منظر مطالعه توسط شماست.
بازاریابی ایمیلی
خیلیها میگویند ایمیل قدیمی شده است، ولی واقعا اینگونه نیست.
ایمیل هنوز یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارها در کنار شبکههای اجتماعی به شمار میرود.
ایمیل میتواند نقش کلیدیای در تبدیل بازدیدکننده به خواننده یا مشتری بازی کند. ولی باید دقت کرد که از ایمیل در چارچوب طرح بازاریابی استفاده شود، یعنی برای کسانی که تمایل و علاقه دارند مطلب ایمیل ارسال شود و محصول، مطلب یا خدمت معرفی شود، در غیر اینصورت برند یا نام شما یک عامل مزاحم شناخته خواهد شد. که نمونههای مشابه این مزاحمتها را بیشتر ما سراغ داریم.
برای مثال یک وبسایتی بود که هر هفته بیش از 30 عنوان تور برای من ارسال میکرد. این برند با تداوم اینکار وارد فهرستهای سیاه من شد و شاید هرگز هم به وبسایت آن مراجعه نکنم، چون به مخاطب خود احترام نمیگذارد.
بازاریابی موبایلی
هرچه پیش میرویم، مردم بیشتری با موبایل به جستجو میپردازند چه در جستجوگرها و چه در شبکههای اجتماعی.
و از آنجا که معمولا به طور میانگین 30% از بازدید وبسایتها با دستگاه موبایل صورت میگیرد، نمایش بهینه و جذاب مطالب در موبایل بازدیدکننده عامل بسیار مهمی در جذب و حفظ اوست.
پس، با ایجاد محتوا یا تبلیغ مناسب فضای موبایل میتوان این بازدیدکنندگان با انگیزه را جذب کرد و سپس تبدیل به مخاطب دائمی و مشتری نمود.
برخی از کسبوکارها حتا پا را فراتر از این میگذارند و مطالب یا تبلیغات خود را محلیسازی میکنند. یعنی زمانی که بازدیدکننده با دستگاه موبایل خود وارد وبسایت میشود، محل مکانی او ثبت شده و در نتیجه تبلیغات یا مطالب مرتبط با آن مکان مشخص به او نمایش داده میشود.
بنر
بنر همه جا هست و هنوز در بیشتر وبسایتها کاربرد و حضور دارد.
البته برخی وبسایتها با استفاده زیاد از این بنرها علاوه بر پایین آوردن کیفیت زیباییشناختی، باعث میشوند تا کاربر از هدف اصلی محتوایی خود منحرف شود. نمونههای این مسئله را میتوانید در بسیاری از وبسایتهای تور و سفر مشاهده نمایید.
همچنینف به دیدگاه من، استفاده زیاد از بنر، نوعی بیاحترامی به مخاطب است. بنابراین، در استفاده از بنر نهایت دقت را بفرمایید.
به لحاظ نظریهای بنرها انواع مختلفی دارند که در زیر برخی از آنها را بیان میکنم:
- بنرهای ایستا
- بنرهای نوشتاری
- بنرهای تصویری
- بنرهای ویدئویی
- بنرهای هوشمند
به شما پیشنهاد میکنم راهنمای بازاریابی اینترنتی را که در بخشهای مختلف تهیه میکنم را حتما مطالعه بفرمایید.
به دلیل رابطه نزدیکی که رویکرد بازاریابی تعاملی با این سه نوع دارد، به اختصار با هم این رویکرد را مرور میکنیم.
بازاریابی با رویکرد تعاملی (بازاریابی تعاملی یا Interactive marketing)
رویکردی است که با استفاده از بسترهای دیجیتال و آنلاین تعامل میان مصرفکننده و کمپین بازاریابی را فراهم میکند.
در این حالت از بازاریابی، رابطه یکسویه با مصرفکننده به رابطه دوسویه تبدیل میشود و مصرفکننده هم با برند رابطه و تعامل برقرار میکند.
این رویکرد، روز به روز در حال افزایش است زیرا این تقاضا در نزد مصرفکنندگان در حال افزایش است که بیشتر به عنوان شخص شناخته شوند و به شخصیت آنان ارج گذاشته شود. همچنین آنان دوست دارند تا تجربه آنلاین بهتری برایشان فراهم شود.
برای نمونه: اگر یک مصرفکننده وارد وبسایت شما بشود، دوست دارد نام خود را مشاهده کند، ترجیحات و علاقهمندیهایش لحاظ شود و به آنها پاسخ داده شود. در این صورت وبسایت شما با مصرفکننده تعامل ایجاد کرده است.
مزیت ویژه این روش، بازخورد آنی و دقیقه به دقیقه در خصوص خدمت، محصول یا یک کسبوکار است. به طوری که با این روش به طور آنی از رفتار و نیازهای مشتری آگاهی خواهید داشت و بهتر میتوانید پاسخگوی خواستهها (تقاضا) باشید.
آخرین روندهای بازاریابی کدامها هستند؟
برای پاسخ به این پرسش یک راه داریم و آن هم بررسی این است که شرکتهای بزرگ به کدام سمتوسو در حال حرکت هستند؟
بررسی و پژوهشی که انجام دادم، یافتههای زیر را در بر داشتند:
- سه چالش بزرگ بازاریابی دیجیتال، سود درآمد، ارتباط با مشتریان و رقابت شدید است.
- در سال گذشته 18% از هزینههای بازاریابی صرف بهتر کردن تجربه دیجیتالی مصرفکننده شده است.
- بالاترین سرمایهگذاری در فناوریهای مرتبط با بازاریابی در سال 2014 در زمینه تجربه مصرفکننده بود است.
- تجربه مصرفکننده بالاترین حد نوآوری را در سال 2015 به خود اختصاص خواهد داد.
- تقریبا 10% درآمدهای سال 2014 صرف بازاریابی دیجیتال شده و نیمی از شرکتها تصمیم دارند تا در سال 2015 بیشتر در این زمینه هزینه کنند.
- در 79% شرکتها این هزینهها به توسعه زیرساختها و نرمافزارها اختصاص داده شده.
- بازاریابان بیشتر بر حال بیشتر کردن درآمد حاصل از تبلیغات دیجیتال، تجارت دیجیتل و فروش اطلاعات هستند.
- 68% از سازمانها و شرکتها بودجه جداگانهای برای بازاریابی دیجیتال دارند و این بودجه به طور میانگین یک چهارم بودجه کلی باازاریابی آنان است.
- در سال 2014 تبلیغات دیجیتالی بیشترین حد را در فعالیتهای بازاریابی دیجیتالی به خود اختصاص داد و البته رابطه بسیار تنگاتنگی هم با بازاریابی موبایلی در سال 2015 خواهد داشت.
- دو سوم از شرکتهای کنونی به صورت دوباره و از پایه در حال سرمایهگذاری در بخش بازاریابی دیجیتال خود هستند.
با تحلیل یافتههای بالا مهمترین نکته طلایی را متوجه میشویم، که آن کاربر است.
پس، روندها در حال حرکت به سمت تجربه بهتر کاربر هستند که این تجربه بهتر چهار بعد مهم دارد:
- محتوا (سود به کاربر)
- ساختار (راهنمای ساده و درست کاربر)
- موبایل (آسودگی کاربر)
- تعامل (شبکههای اجتماعی)
همچنین، باید بدانیم که شرکتهای بیشتری به دنبال حضور در فضای آنلاین و تبلیغات دیجیتالی خواهند بود.
نتیجهگیری
بنا بر تجربه بیشتر کسانی که برای مشاوره در زمینه بازاریابی دیجیتال مراجعه میکنند، میدانم که منظورشان همان بازاریابی اینترنتی است، ولی باید دقت کنیم که شناخت درست روشها، شناخت درست فرصتها را به همراه دارد.
استفاده از این نوع بازاریابیها بستگی به نوع کسبوکار دارد و البته نوع ارتباط با مشتری.
ولی نکتهای که مهم است این است که موفقیت بازاریابی دیجیتال معمولا در به کارگیری روشهای ترکیبی است، یعنی با روشهای ترکیبی بازده فعالیت بازاریابی بالاتر خواهد رفت.
پس موفقیت یک برنامه بازاریابی دیجیتال در گروی استفاده از روشهای ترکیبی جهت ارتباط و توزیع است و همچنین مهاجرت دادن برنامهریزی شده مشتریان فعلی به کانالهای آنلاین یا دیجیتال و سپس، دستیابی به مشترین جدید از طریق آن کانالها.
و نکته پایانی، شناخت مداوم و مستمر بینش مشتری است.
باید به صورت مداوم ویژگیها، ارزشها، علاقهمندیها و ترجیحات مشتری را مورد بررسی و شناخت قرار دهیم تا در ارائه خدمات مناسب و رقابت پویا باشیم.